نا گفته
شعریست در دلم
شعری که لفظ نیست هوس نیست
ناله نیست
شعری که
اتش است
شعری که
میگذارد و می سوزدم مد ام
شعری که کینه است و خروش است و انتقام
شعری که اشنا ننماید به هیچ گوش
شعری که یستگی نپذیرد به هیچ نام
شعریست در دلم
شعری که
دوست دارم و نتوانمش سرود
میخواهمش سرود و نمی خواهمش سرود
شعری که چون نگاه نگنجد به قالبی
شعری که چون سکوت فرو مانده بر لبی
شعری که چون غرور بلند است و سرکش است
شعری که اتش است
شعریست در دلم
شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود
شعری از انچه هست........
شعری از انچه بود..........
نادر نادرپور
راهی
پنجشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1389 ساعت 18:40