بیند چو خدا در رخ زیبای محمد  

دل سیر نگردد ز تماشای محمد 

  

یزدان صدف کون و مکان خلق نفرمود 

الا ز پی گوهر والای محمد  

 

 چون خواست خدا خمس رخ خویش ببیند 

کرد آینه  اراسته سیمای محمد  

 

جان بخشی اگر معجزه عیسی ست  عجب نیست 

کاو هست کمین بنده ی شیدای محمد   

 

سرچشمه ی انوار الهی است روانش 

گنجینه ی عرفان دل دانای محمد 

 

سودایی او باشم و سودا ننمایم  

با هر دو جهان گوهر سودای محمد 

 

ماه فرو ماند از جمال محمد 

سرو نروید به اعتدال محمد 

 

قدر فلک را کمال  و منزلتی نیست  

در نظر قدر  با کمال محمد 

 

وعده دیدار هر کسی به قیامت 

لیله اسری  شب وصال محمد 

 

ادم و نوح وخلیل و موسی و  عیسی  

آمده  مجموع در ظلال محمد 

عرصه گیتی مجال همت او نیست 

روز قیامت نگر  جمال محمد 

.............

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:35

حمد و سپاس مخصوص اوست و اوست که هر کس را بخواهد اشرف مخلوقات می کند و هر کس را بخواهد در ظلالت رها و هدایت از گمراهی آشکار است

عشق یعنی غار کوچک یا حرا
عشق یعنی سجده هر کس تو را

و او خواست و او را مبعوث کرد و آنگاه که از کوه سرازیر شد می شنید سنگ و گل همه تبریک می گویند محمد نور بود و همچون خورشید از کوه به زیر می شد به درب خانه که رسید جمال نورانیش همسر با وفایش را مبهوت کرد همسرش هراسان گفت تو را چه شده است گفت مبعوث شدم خواندم با آنکه نمی توانستم پس فرمود به تو ایمان می آورم و تو را لبیک می گویم و اولینم که بر تو بیعت می کنم.

اشفع لنا عند اله
یا حبیب اله
یا عزیز اله
اشفع لنا عند اله
به حق هذا الیوم
و به حق علی ولی واله
اشفع یا اشرف المخلوقین یا خاتم النبیین

باشد که در جوارش خانه ای داشته باشیم
یاعلی از ..یاعلی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد