اه ای انیس روزگاران قدیم من
ای یاد تو در تیره بختی ها ندیم من
ایا خبر داری ازین رنج عظیم من:
پیرانه سر دل را جوان دیدن
عقل کهن را در مصافش ناتوان دیدن
آه ای خداوند ای خداوند کریم من
بر من ببخشای ین چنین را انچنان دیدن
در من کسی چون مست چون میخواره می گرید
بیچاره می گرید دلم بیچاره می گرید
می پرسی ایا از چه خاموشم؟
ای دوست ! گر دیگر سخن بر لب نمی دانم
هرگز نشد گفتن فراموشم
در خواب و بیداری در گفتنم :اری
در گفتن و گرییدنم با خویش
سر گرم اندیشیدنم با خویش
در من کسی پیوسته می اندیشد و همواره می گرید
بیچاره می گرید دلم بیچاره می گرید
..........
خیلی قشنگ هست دست شما درد نکند
از منزل کفر تا به دین یک نفس است
وز عالم شک تا به یقین یک نفس است
ایـن یـک نفس عـزیز را خـوش مـیدار
کز حاصل عمر ما همین یک نفس است