پروانه ای از عشق و ناکامی نشانه
ای یادگار عاشقی در این زمانه
در شعله می سوزد پرت پروا نداری
پروای جان در حسرت فردا نداری
سودا مکن جان در بهای آشنایی
دیگر ندارد آشنایی ها بهایی
پراونه این دل ها دگر درد آشنا نیست
در بزم مستان هم دگر شور و صفا نیست
پروانه دیگر باده ها مستی ندارد
جز اشک حسرت ساغر هستی ندارد
پروا کن از اتش که می سوزد پرت را
یک دم نسیمی می برد خاکسترت را
پروانه آن شمع امید شام تارت
آخر سحرگه می شود شمع مزارت.
بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد
بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد، خالی شد
خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند
دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند
و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد.
مامان، زوجه
مامان، ضعیفه
مامان، عفیفه
مامان غذا پخت، بابا غذا خورد. مامان لباس را اتو کرد، بابا لباس را پوشید و رفت بیرون ...مامان ظرف شست، بابا روزنامه خواند.
بابا روزنامه خواند و اخبار دنیا را فهمید ولی نفهمید مامان غم دارد
بابا اخم کرد. بابا فحش داد.آخر بابا ناموس دارد .پشت سر ناموسش حرف بود.
مامان، کار
مامان، پیکار
مامان، تکرار. مامان، بیدار. مامان، دار، سنگ مامان،شهلا.مامان، دلارام. مامان،افسانه،لیلا
بابا نان می دهد و فوتبال خیلی دوست دارد
بابا رونالدو را از مامان بیشتر دوست دارد
بابا می خوابد، مامان می خوابد. مامان می زاید. مامان با درد می زاید. مامان شیر می دهد، بزرگ می کند، حقیر
می شود، پیر می شود
بابا زن گرفت. صیغه بابا برای مامان طلا گرفت. مامان بغض کرد
مامان رفت. صیغه یعنی رفتم، رفتی، رفت ... مامان برگشت
کسی با بابا کار ندارد. بابا حق دارد. حتی اگر شب ها هم نیاید ولی مامان باید با آبرو باشد
آبرو یعنی مامان ساکت باشد. من ساکت باشم. زن ساکت باشد و مرد آب بدهد، نان بدهد
بابا "پرسپولیس" را دوست دارد
بابا "آنجلینا جولی" را دوست دارد
مامان، کار
مامان، پیکار
مامان، سرشار از پیکار
مامان، زندان، بیمار، تب دار
بابا خانه دارد، ماشین دارد، ارث دارد، غرور دارد ، زور دارد
مامان روسری دارد ولی دیگر هیچ چیز ندارد. مامان فقط حق مهریه دارد، حقنفقه دارد، حق آزادی دارد. پس باید ساکت بماند حتی اگر مهریه ،نفقه وآزادی ندارد.
بابا کله پاچه را از زن های زیر پل هم بیشتر دوست دارد
مامان خدا را دوست دارد ولی نمی دانم آیا خدا هم او را دوست دارد ؟ پس چرا مامان تب دارد؟! بابا نمی بیند
نمی بیند که مامان غم دارد، درد دارد
باباهای اینجا هیچ وقت نمی بینند
بابا فقط آب می دهد، نان می دهد و می رود و ما هر روز،
بایدخدا را شکر کنیم...روزی هزار بار
بر لب شیطان بوسه زدم عشق بازی کرد
در فکر چه بودم که با من هوس بازی کرد!
از شیطان گله می کنم خود شیطان ترم
روزی صد توبه میشکنم من از او رزل ترم
عقل آلتم سوار بر درک روحم چه می تازد
اعتقادم بر چند لحظه ای شهوت می بازد
شیطان گفت شیطانمو رک ساده تمام کرد
من گفتم افضلم وجه الی الله خراب کرد...!