وه چه رویاهایی! 

که تبه گشت و گذشت.  

 

وه چه صمیمیت ها  

که به آسانی یک رشته گسست . 

 

چه امیدی  چه امید؟ 

چه نهالی که نشاندم من و بی بر  گردید . 

  

دل من می سوزد  

که قناریها را پر بستند 

که پر پاک پرستو ها را بشکستند . 

  

و کبوتر ها را  

ـــــ  آه کبوتر ها را ........... 

وه چه امید عظیمی  به عبث  انجامید . 

 

در میان من و تو  فاصله هاست.  

گاه می اندیشم  

می توانی تو به لبخندی  این فاصله را برداریی ! 

نظرات 1 + ارسال نظر
Meshki شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:23

تو رفته ای به کدامین دیار
که تنها عکس هایت مانده یادگار

تو رفته ای بدون اینکه وداع کنی

بدون اینکه حتی مرا یاد کنی

شکسته ام

پرم از حسرت دوباره دیدنت

پرم از انتظار

خسته ام خسته تر از همیشه

خسته از دلواپسی ها ی بی امان

برگشتنت محال است ای گلم

ولی مرا ببر که بی تو

زندگی ام می شود سراب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد