من ندانم که کیم 

 من همی میدانم  

که توئی ...

 شاه بیت غزل زندگی ام.

ازرده شد جان و تنم زین بیش ازارم مکن 

بیزاری از خلقم بس است  از خویش بیزارم مکن 

 

من تشنه ی سرمستیم  بیمار درد هستیم 

از شربت فرزانگی پیمانه سرشارم مکن 

 

جام فراموشیم ده  تیمار خاموشیم ده 

داروی بیهوشیم ده زنهار هشیارم مکن 

 

گر لحظه ای مرغ خیال گیرد سرم را زیر بال 

ور خار باشد بسترم زان خواب بیدارم مکن 

 

غفلت فزا شو چون شراب  محنت زدا شو چون رباب 

نه ماه شو نه افتاب  روشن شب تارم مکن 

 

ای سر خود نشناخته  در سر مردم تاخته 

گر سر  تو اینست و بس  واقف ز اسرارم مکن 

 

ای کنجکاو نکته جو عیب کسان با من مگو 

 و زبدسگالان دو رو  زشتی پدیدارم مکن 

  

ادامه برای بعد .... 

 

 

اگر عمری به پایش صبر نمیکردم  چه میکردم؟  

مدارا با جفایش گر نمیکردم  چه میکردم ؟ 

 

بدور نرگس مخمور و لعل میگسار او 

بمستی گر نوائی سر نمیکردم  چه میکردم؟ 

  

بدام نیستی افتادم از افسون این هستی 

گر این افسانه را باور نمیکردم  چه میکردم؟ 

 

برویش رو نما گرجان نمیدادم چه میدادم؟ 

بمویش دل گرفتار ار  نمیکردم چه میکردم؟ 

 

بدور زندگی نوشم شراب از خون دل اما 

اگر این باده در ساغر نمیکردم  چه میکردم؟ 

 

مرا در تشنه کامی جان بلب میاید از حسرت 

به تیغش گر گلوئی تر نمیکردم  چه میکردم؟ 

 

چودامان شفق هر شب ز اشک دیدگان مشفق 

اگر دامن پر از اختر نمیکردم چه میکردم؟ 

 

 دیدن و شنیدن ویاد اوری اتفاقات یه وقتایی شاد شدن خیلی خوبه ولی واقعا چرا عادت  

به یاد وری تلخ ها رو داریم. 

من دارم سعی میکنم قلبم رو با عقلم تنظیم کنم ولی هر چی میگذره میبینم قلب من نمیخواد 

منظم بتپه .

نکنه عقل به قلب میگه که اینجور باشه  ...

اگه اینطوره پس عقل کجاست دل کجاست  اصلا که به کی میگه اینکاره بکن اینکارو نکن 

   

با تمام قلب خواستن رو نباید فراموش کرد خیلی مهمه 

هر چی میگذره دارم میبینم این تمام خواسته ی دل من نبود 

من سعی نکردم بیشتر و بهتر بخوام .

 

وقتی با تمام دلتنگی ها برگشتم دیدم  واقعا هیچکس نیست  البته میدونم که نباید انتظار خاصی داشت .

وقتی با تمام دلتنگی هات میایی ببینی واقعا کی یادت کرده با کمال ناباوری میینی همون که 

حتی فکرشو نمیکردی واست سلام فرستاده 

اینجاست که یه کم به داشته های دلت شک میکنی  البته بیشتر خودمو میگم  

همه میگن که باید تو زندگی صبر داشت صبر واسه داشتن نداشته ها  یا پس گرفتن داشته هات

من بارها شک کردم یعنی دو دل شدم (نمیدونم معنی هر دوتا یکی هست یا نه) اما من واقعا دارم 

به خیلی چیزا شک میکنم  شاید هم به خیلی کسا و این داره ازار دهنده میشه 

میگن ادما خیلی زود به اتفاقات و تغییرات عادت میکن 

اما من واقعا نمیخوام اینجوری بشه من میخواهم دلم رو امیدوار نگه دارم  

من میخواهم همه چی واسه یه بار هم که شده ............